آینهکاری را میتوان واپسین ابتکارِ هنرمندان ایرانی در گروه هنرهای زیبا دانست که ایرانیان در معماریِ داخلی و تزئین درون بنا به کار گرفتهاند. در واقع به اجرای طرحهای منظم و نقشهای متنوع به وسیله قطعات کوچک و بزرگ آینه برای تزئین سطوح داخلی بنا هنر آینهکاری میگویند. هنرمند آینهکار با ایجاد اشکال و طرحهای تزئینی منظم و بیشتر هندسی از قطعات آینه در سطوح داخلی بنا، فضایی درخشان و پرتلألؤ پدید میآورد که حاصل آن بازتاب پیدرپی نور در قطعات بیشمار آینه و ایجاد فضایی پرنور، دلانگیز و رویایی است. این روش نتایج درخشانی دربر داشته و سبب بهوجودآمدن شیوه نوینی از اجرا و تلفیق فرم گردیده که معادل تصویری آن را میتوان در اشکال گوناگون هنر نوین (به طور مثال هنر کوبیسم) مشاهده کرد. این مقاله تلاشی است برای پاسخگویی به این پرسش که آیا تشابهی میان تصاویر چندوجهی در آینهکاری ایرانی و نقاشی کوبیسم وجود دارد؟ بدینترتیب نگارندگان برای دستیابی به هدف تحقیق، نشانههای بصری مشترک در آینهکاری ایرانی و هنر کوبیسم را به سه نشانه بصری (1. تجزیه سطوح هندسی، 2. همزمانی بصری، 3. بازنمایی واقعیت) تقسیم کردهاند. از این رو با بهرهجستن از روش توصیفی ـ تحلیلی و با جمعآوری اطلاعات کتابخانهای و میدانی، به مطالعه پارهای از وجوه اشتراک نمونههای مورد نظر میپردازیم. حاصل تطبیق و نتیجه بررسیها نشان میدهد که بین انکسار و چندوجهیشدن تصاویر در آینهکاریِ ایرانی و کوبیسم فارغ از مجموع شرایط زمانی و مکانی مشابهتهایی وجود دارد.